فالق
































من باب آشنایی
فالق

گشادست گشادست سر خابیه امروز
کدوها و سبوها سوی خمخانه کشانید

صلا گفت صلا گفت کنون فالق اصباح
سبک روح کند راح اگر سست و گرانید

تاریخ نگاشت مطالب

آخرین مطالب

۱ مطلب با موضوع «داستان» ثبت شده است

می دانستم مریضم

اما شدتش را نه

این را دیروز فهمیدم

وقتی در کمد چوبی ام را باز کردم، نگاهم که به گرانترین و زیباترین روسری ام افتاد ....

۰ نگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۶
م. آسیابان